فتوای لبت زکات را واجب کرد
فتوای لبت زکات را واجب کرد
فتوای لبت زکات را واجب کرد
یک رفتن فومنات را واجب کرد
نارنج تو جنبشی به جنگل انداخت
یک شورش پر ملات را واجب کرد
اعماق دوچشم تو پراز الماس است
حفاری یک قنات را واجب کرد
قدیسه ی ما زشهر ما بیرون زد
چون مجتهدان برات را واجب کرد
مظلوم زکوچه های ما بیرون رفت
هم هیات و دستجات را واجب کرد
در مسجد ما غروب ها میامد
یک حی علی الصلات را واجب کرد
گویند زمرزشرقی ما میرفت
در رفتن تا هرات را واجب کرد
خسته است دلم بیا کنارم بنشین
یک چای غزل نبات را واجب کرد
فاراب
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |