چپرهای ذهنم
چپرهای ذهنم
برچپرهای ذهنم
گنجشکان ابهامت
تجمیع کرد ه اند
چینه های حافظه ات
لانه گنجشکان خیالم را
تعدیل میکند
کلافه اند لبهایم
در تکرار نامت
تستعلیق نگاهت را
انقد کشیده میخوانم
که ثانیه های کشدار
مرا گم کرد ه اند
دوباره
از نستعلیق شکسته ی ماهتابیت
به بالا می افتم
شکسته های غزلهای شیشه ای
از شراب پر است
جمهوری تاکها
با احزاب مستان
به کوه شبانان نی ها زده اند
چه غوعایی میشود!!
بالای کوه امشب!
فاراب
پیمانه های عزلهایت را بردار
بیا
اینجا
بالای کوه
ما به بالای کوه افتاده ایم
پیش پیمانه های لال
همراه نی های تهی میشویم
تاصبح
فاراب
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |